آشنایی با روحانی شهید سید ابراهیم حسینی دومین شهید روحانی روستای متکازین+تصویر

آشنایی با روحانی شهید سید ابراهیم حسینی دومین شهید روحانی روستای متکازین+تصویر

روحانی شهید سید ابراهیم حسینی

 

نام پدر: سیدرضا                                                            مسئولیت نظامی: رزمی تبلیغی
تاریخ تولد: ۱۲/۱۰/۱۳۴۶                                               آخرین عملیات: کربلای ۵
مذهب: شیعه                                                               تاریخ شهادت: ۰۸/۱۲/۱۳۶۵
تحصیلات: مقدمات                                          عامل شهادت: اصابت ترکش به شکم و سر
محل تحصیل: حوزه علمیه مشهد                                                    محل شهادت: شلمچه
مسئولیت اجتماعی: طلبه                                        مزار شهید: امامزاده حبیب الله نوکنده

( پدربزرگ این شهید متکازینی بودند

و از عموزاده های خاندان کاظمی و بابازاده هستند که به نوکنده کوچ کرده بودند )

روحانی شهید سید ابراهیم حسینی ، دومین شهید روحانی روستای عالم خیز متکازین بهشهر .

شاید تا بحال کمتر از این شهید مطلبی دیده و یا خوانده باشید . لذا در این مطلب قصد داریم مختصری از زندگینامه و وصیت نامه این شهید والامقام را بنویسیم تا باشدهر چند کوچک در راه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت گام برداشته باشیم .

16-02-95--شهید-متکازین-(336)

بنر شهدای روستای متکازین ( تصویر روحانی شهید ) دیده می شود .

زندگی نامه :

“بازآی، ای نسیم سحر! و ما را میهمان منزل دوست کن، و درکنار آرامگاه شهید عشق، بنشان تا از شراب حضورش سیراب شویم. وای پروانه سوخته در آتش جنون! این دل غمزده را ناامید از سابقه لطف ازلیت مکن . مسافر دریا بودی و سوار بر موج بلند ایثار، در آن سوی آبی آسمان ، و می دانستی آن را که نشانی از خون بر تن خاک آلود نباشد، در حریم محبوب راه نخواهند داد.دست و پا زدن در خون ، گذرنامه شما شد تا به عالم قدس پرواز کنید .
سید رضا بنده برگزیده خدا ،میثاق الهی خویش را در تکاپو برای تداوم حیات الهی خویش در رضای خدا میدانست و به کار و تلاش در مزرعه می پرداخت . خداوند به پاس صداقت بندگیاش به او فرزندی عنایت کرد تا یادگار شجره طوبی شود . فرزندش به سال ۴۶ در روستای «نوکنده»بندرگز دیده به جهان گشود.نامش را ابراهیم نهاد و آنگاه به عشق آوای دلنشین توحید در گوشش زمزمه کرد . او دوران ابتدایی رادرمدرسه«شهید حاج یوسف نظری»(طبری سابق)گذراند.سپس به مدرسه«محمّد قاسم ریاحی» رفت و دوران پر خاطره نوجوانی را در آنجا سپری نمود. روزهای طوفان ستم،در شبانگاه حکومت شاهنشاهی، ترس و وحشت را در دل مردم می افکند و سیّد ابراهیم همپای ملّت غیور ایران ،چون سروی سرافراز قد علم کرد و هویت پوشالی رژیم شاهنشاهی را به همگان نشان داد.
و سرانجام به پاس ایثار آلاله ها ، خورشید انقلاب در ۲۲ بهمن طلوع کرد .آنگاه که ابرهه زمان با پیله ای فولادی آمده بودند تا کعبه آمال مستضعفین و محرومین را ویران کنند، ابراهیم در بسیج ثبت نام کرد تا همانند ابابیل های الهی، خشم و نفرت خود را با سلاح ایمان برسر رژیم بعثی فرو ریزد.
او ۳۶ ماه در جبهه مردانه جنگید و در کنار جنگ درمدرسه علمیه«امام محمّد باقر (ع)» بندرگز ثبت نام کرده ،از محضر استاد«حاج هادی ربّانی» کسب فیض نمود.چون از شاگردان ممتاز بود به حوزه علمیه مشهد معرفی شد و در آن دیار مقدس ادامه تحصیل داد.و بالأخره در ۱۷ / ۲ / ۶۵ به عنوان تخریبچی به جبهه اعزام شد. تخریبچیان، ایثارگرانی بودندکه بدنهایشان را فرش راه مجاهدین خدا کردند و وی بخت خویش را در آذرخش پر نور شهادت میدید و در هنگامه اذان، این آواز بلند توحید، بر اثر اصابت گلوله تا اوج آسمانها پرواز کرد و در تاریخ ۸ / ۱۲ / ۶۵ شلمچه را با خون سرخ خویش ، رنگین نمود . پیکر مقدسش در«امامزاده حبیب الله» به خاک سپرده شد تا مزارش، دارالشفای عارفان و بوسهگاه ملائک گردد . «نام و یادش تا ابد ، شمع محفل عاشقان کوی یار باد
خاطره های پدر شهید: در زمان انقلاب و روزهای پس از پیروزی ، ما برنامه گشتزنی داشتیم . بدین ترتیب که به صورت نوبتی و در گروههای چند نفره در خیابانها نگاهبانی میدادیم تا مبادا از سوی منافقین و طرفداران رژیم شاه سابق خطری متوجه مردم شود . یک شب از همین شبها موقع گشتزنی دیدم که از ابراهیم خبری نیست . دوستانش محدوده منزل تا بازار را جستجو کردند ولی باز هم او را نیافتند . پس از مدتی برگشت و وقتی از او پرسیدیم کجا بوده ؟ چیزی نگفت . فردا شب تعدادی از بچهها او را تعقیب کردند تا سر از کارش درآورند . جستجوی آنها سرانجام به مسجد انجامید . ابراهیم هرشب دور از چشم همه برای خواندن نماز شب به مسجد میرفت . «پدر شهید»
«اذانی ناتمام»
هم رزم شهید: در شلمچه به هنگام اذان ، مهیّای اقامه نماز بودیم . من وضو میگرفتم و سید ابراهیم اذان میگفت . ناگهان وی بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سر به شدت مجروح شد و در حالی که در خون خود میغلتید ، اذان را قطع نکرد و در هنگام سر دادن آوای «أشهدأن علیاً ولی الله» به فیض عظمای شهادت نائل گردید .
گلبرگ هایی از وصیت نامه
برای این حقیر بسی مایه خوشحالی و سرافرازی است که شغل مقدس طلبگی را انتخاب کردم و در این راه توانستم راهی جبهه های نبرد شوم و بعنوان سربازی کوچک برای اسلام و انقلاب باشم.
ای زنان ایرانی! ای کسانی که فرزندان خود را این چنین تربیت کرده و می کنید و با قلبی پاک و مملو از ایمان آنها را روانه جبهه ها میکنید و با شهادتشان افتخار میکنید! بر شماست حفظ حجاب، حجاب شما مشت محکمی است بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و منافقان داخلی، این را بدانید که حجاب شما کوبندهتر از سلاح آتشین فرزندانتان در جبهه ها است.”

وصیت نامه :

”     “بسم الله الرحمن الرحیم”
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون» گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مردگانند، بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند.
«و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه» با درود و سلام فراوان بر مهدی موعود، امام عصر(عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با درود و سلام فراوان بر شهدای راه اسلام از آدم تا حال و با درود و سلام بر خانواده های معظم شهدا که به فرموده امام، چشم و چراغ این ملتند. برای این حقیر بسی مایه خوشحالی و سرافرازی است که شغل مقدس طلبگی را انتخاب کردم و در این راه توانستم راهی جبهه های نبرد شوم و بعنوان سربازی کوچک برای اسلام و انقلاب باشم.
از کلیه اساتید خود نهایت تشکر را دارم که ما را از لغزش ها باز داشتند و راه حق و حقیقت را به ما شناساندند. با سلام به ملت شهید پرور ایران، ملتی که رهبرش را پس از چندین سال دوباره به آغوش گرفت و هم اکنون در زیر سایهاش پیروزی ها می آفریند و امیدوارم تا ظهور حضرت حجت(عج) زنده بماند و این را بعنوان وصیت از ملت ایران می خواهم که او را تنها نگذارند.
ملت ایران! مردم منطقه! قدر این امام را بدانید ، اگر این امام عزیز نبود چه جنایت ها که بر ما نمی شد، چه تجاوزهائی که بر ناموس ما نمی شد. ملت قهرمان! قدر امام را بدانید، جبهه ها را خالی نگذارید ، در افشای توطئه ها کوشا باشید.
ای زنان ایرانی! ای کسانی که فرزندان خود را این چنین تربیت کرده و می کنید و با قلبی پاک و مملو از ایمان آنها را روانه جبهه ها می کنید و با شهادتشان افتخار می کنید! بر شماست حفظ حجاب، حجاب شما مشت محکمی است بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و منافقان داخلی، این را بدانید که حجاب شما کوبنده تر از سلاح آتشین فرزندانتان در جبهه ها است.
مادرم! پدرم! به خود ببالید که منزل شما محل نزول ملائکه شد. به خود افتخار کنید که فرزندتان را برای دین اسلام فدا کردید.
خواهرانم! شما را وصیت می کنم به حفظ حجاب که از سخنان با ارزش فاطمه زهرا(س) الگوی زنان عالم این سخن را شنیدیم که فرمود: ارزنده ترین زینت زن، حفظ حجاب است.
برادرانم! اسلحه بر زمین افتاده ام را برگیرید و به سوی جبهه ها بروید و دیگران را تشویق به جبهه رفتن بکنید. آری، جبهه مکان زیارت امام زمان(عج) است و آموختن درس شهادت. شهادت را می توان به شکوفه ای تشبیه کرد که درخت آن در جبهه های نبرد روئیده است.
خانواده ام! مبادا از شهادتم ناراحت شوید، امروز روز عملی کردن حرفهای پشت جبهه است که می گفتیم! ای کاش ما در رکاب امام حسین(ع) بودیم و به شهادت می رسیدیم. امروز هم میتوان آن حرف را عملی کرد. آن روز امام حسین(ع) بود و الان امام عزیزمان آن روز فقط زمین کربلا بود و امروز مرزهای ایران از غرب و جنوب کربلا است. پس تا جائی که توان داریم باید اسلام را یاری کنیم.
اما امت شهید پرور! مواظب باشید که با دست پُر از این دنیا بروید. اوقات را غنیمت بشمارید. هر چیز از دست رفته را می توان یافت، مگر وقت را. در خاتمه پیروزی اسلام و مسلمین و سلامتی امام عزیز را از خدای بزرگ مسئلت دارم. از دوستان و آشنایان می خواهم هر ناراحتی که برای شما ایجاد کردم مرا ببخشند.
«نصر من الله و فتح قریب سرباز کوچک اسلام، سید ابراهیم حسینی ۱۳۶۴/۵/۵» “

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *