گرد فراموشی بر لهجه محلی روستا !
در اینکه زبان و لهجه محلی زیباست هیچ شکی نیست و چه بسا این هم زبانی باعث برقراری رابطه ای بهتر نیز شود . از قدیم الایان اجداد ما به لهجه شیرین مازرونی ( یا شاید گیلکی هم گفت ) صحبت می کردند و حتی الان سراغ دارم افرادی که نمیتوانند فارسی صحبت کنند ( وقتی با آنها همکلام میشوی ، و فارسی صحبت می کنی ، جوابت را محلی می دهند ).ولی خصوصا در این دهه اکثر والدین با فرزندانشان با زبان محلی صحبت نمی کنند که البته شاید هم این ذهنیت در بین خانوادهها بهوجود آمده که با فرزندان خود به زبان فارسی سخن بگویند، چرا که بعدها و در اجتماع برای برقراری ارتباط با مشکلاتی مواجه میشوند و توان برقراری ارتباط با دیگران را آنطور که باید و شاید ندارند! خانوادهها معتقد بودند چون افراد در محیطهای اجتماعی نظیر مدرسه با زبان رسمی فارسی صحبت میکنند برای بیان مفاهیم خود با مشکلاتی مواجه میشوند و دچار لکنت زبان میشوند . در این بین حتی هستند والدینی که هنوز با فرزندانشان به زبان زیبا و شیوای محلی صحبت می کنند ولی چون این فرزندان در محیط بیرون خانه ، اعم از مدرسه و هم بازیها و … هم کلام و هم صحبت( از نوع محلی ) ندارند ، مجبورند با آنها فارسی صحبت کنند و این چنین لهجه محلی به فراموشی سپرده می شود .
ای کاش مسئولین محترم روستا این فرهنگ را نهادینه کنند که تا آنجایی که ممکن است همه با هم محلی صحبت کنند . حتی میشود امام جماعت در مواقعی که بالای منبر است سخنانش را به محلی بگوید . و حتی اگر افرادی از شورا در جلساتی که با مردم در مسجد تشکیل می شود به لهجه محلی صحبت کنند .
بازیهای محلی در ورطه فراموشی !
یادش بخیر دم دمای غروب که می شد از هر خانه ای کودک و نوجوان ( دختر و پسر ) به بیرون می آمدند و در محل های همیشگی به بازیهای گروهی مشغول می شدند ، از بلندی پیش موتورخانه سابق گرفته که پاتوق همیشگی بود و سرسره بازیهای معروفش تا هفت سنگ دختران و فوتبال پسران ، شکار گنجشک بیچاره با ریزین ( جیکازن) و انواع و اقسام بازیهای دلچسب … و آنقدر بازی صفا داشت و حل میکردیم که اگر صدای مادر یا مادربزرگ که ما را صدا میزدند نبود متوجه شب شدن نمی شدیم . وقتی در رختخواب می رفتیم برای بازی فردا کلی فکر میکردیم و شاید هم برای تقلب در بازی کردن هم فکر می کردیم و چه شور و شوقی داشتیم برای صبح شدن .
در گذشته آنقدر بازیهای محلی با نشاط بود که بزرگترها هم با کوچکترها همبازی می شدند و چقدر زیبا بود این هم آهنگی و با هم بودن .
در عروسیها بازیهای محلی زینت بخش مراسم بود و همه مهمانان را درگیر می کرد و گاها بزرگترها چقدر بازی را جدی می گرفتند که در بعضی بازی ها که با دستمال بازنده ها را می زدند اشک ما بچه ها رو در می آوردند ( ولی به رویمان نمی آوردیم ) .
اما الان ؛ دیگر بازیهای روستا فرقی با شهر ندارد ، هم کودکان هم سن و سال روستا همدیگر را نمیشناسند . هر کس در خانه اش با بازیهای کامپیوتری و … مشغول است و … . دریغ از بازیهای گروهی و اجتماعی و شیطنت های کودکانه …
اینجا نیز بر همگان و بر مسئولین محترم روستاست که مخصوصا در تابستان که اکثر محلی ها حضوردارند با برگزاری مسابقه ای بازیهای محلی را زنده نگه دارند و صدالبته شور و نشاطی دوچندان به متکازینی ها ببخشند .
کاش می شد دوباره کودکان را با بازیهای محلی آشتی داد و دوباره کوچههای تابستان روستا میزبان کودکان می شدند. کاش…
باسلام به موضوع جالبی اشاره کردید جای کار و بحث زیادی داره
با سلام خدمت شما یار همیشگی
ان شالله با نظرات و راهکارهای شما دوست عزیز و همه متکازینی های گرامی راهی جدید و هدفمند بیابیم برای بهتر شدن در این مسیر مهم
با سلام مجدد
به نظر من برگزاری جشنواره روستایی و معرفی صنایع ،فرهنگ،سنتها،بازیهاومحصولات و … روستا در آن می تونه اثر زیادی داشته باشه و اگه از همین الان با مشارکت همه اهالی مقدمات آن را آماده کنیم میتونیم برای تابستان آینده یک جشنواره روستایی خوب برگزار کنیم .
با سلام . نظرتان کاملا جالب و کامل بود .
امید مسئولین محترم موارد شما راانجام دهند .
مشکل اینه که ما خودمان با برادر ،خواهر کوچکتر و با برادر زاده ها و خواهر زاده ها ، در کل در خانواده فارسی صحبت میکنیم و خودمان داریم تیشه به ریشه ی لهجه شیرین محلی میزنیم -اگر قرار باشد اصلاحی صورت گیرد در درجه اول این اشتباه متوجه خودمان است و هر کس باید خودش را اصلاح کند و توپ را در زمین دیگران نندازد و دیگری را مقصر نداند …….
تشکر
سلام . نظرتان کاملا درست است . سراغ دارم خیلی از اقوام را که در منزل محلی صحبت می کنند و در بیرون فارسی و این خیلی برایم لذتبخش است . باید در خانواده این مسئله بررسی شود و البته جامعه هم وظایفی دارد .
موید باشید
با سلام
آقا سید خلیل به موضوع خوبی اشاره کردند .
من گاهی اوقات با پسرم محلی صحبت می کنم اما بعضی از اقوام اایراد می گیرند که با بچه فارسی صحبت کن .بچه کلاسش میادپائین و …
نمی دونم متاسفانه اینها کلاس رو در چی میبینند!!!!
علیکم السلام .
ان شالله عمری باشه دوست دارم به پسرم لغات محلی را یاد بدهم . تا هیچگاه محل اجدادی را فراموش نکند . و ان شالله فرزندان این روستا هم لهجه شیرین را فراموش نکنند .
اگر همه مثل شما با فرزندانشان محلی صحبت کنند این رسم شیرین و جذاب پابرجا می ماند .
شما ترکها را ملاحظه کنید در هر جا که باشن با همدیگر ترکی صحبت می کنند .
موید باشید
shoma ham mesle baziha faghat shoar baladid bedid – mese masolin ke migan bayad beshe bayad kard bayad… hame migan ma pishnahad dadim baghiye anjam bedan amma konande kar kiye – albate ke to metkaziniha HICHKAS
سلام خدمت شما .
حرفتان صحیح ولی اگر از جانب مسئولین باشد و عملی نشود خوب نیست ولی ما پیشنهاد می دهیم و ان شالله مسئولین محترم اقدام نمایند .” ممنون از توجهتان به این مقوله مهم “