شعری از شیفته برای شهدای سورک

شعری از شیفته برای شهدای سورک

 

شعر از سید عبدالرضا کریمی / شیفته در وب نوشته های شیفته

” بسم رب الشهدا والصدیقین ”

اول حرفم سلامی بر شهید    تا بماند جاودان نام شهید
این شهیدان دیار سرخ گون     کرده اند معراج از خط جنون
جان فدا کردند بر دلدار عشق     این شهیدان به خون غلطان عشق
داد سورک بهر اسلام و امام      این شهیدان به خون غلطانمان
** **
** **
شد برای حفظ ملک و دینمان     کُشته در راه خدا اسدیان
گشته هادی اولین فرد شهید     داده بر نسل جوان ما امید
گشته او اول شهید شهرمان     تا روند از خط سرخش پیروان
گشته در فتح المبین در سال شصت     جان زتن بیرون و خورد جام الست
** ***
پیرو خط امام و رهبری است      نام او محمد آهنگری ست
بهر خدمت وارد پیکارشد       در شهادت عاشق دیدار شد
** **
همچو مولایش حسن آزاده است     نام او باباعلی آزاده است
این شهید چون از یتیمان بوده است      حامی و یار یتیمان بوده است
در مریوان او فدایی گشته است       جان برای عزت ما داده است
** **
رفت با عزت به جنگ دشمنان زارع سرباز غیرتمندمان
بود عاشق بر حسین بن علی زد قدم در راه او محمدعلی
** **
از بر ما رفت چون دردی کشان قاسم محمدنژاد قهرمان
رفت از مجنون به سوی عاشقان پرکشید و رفت او از بینمان
** **
آمده یوسف نژاد دنیا به میلاد علی از همین رو شد مطیع سیرۀ مولا علی
افتخار دیگر او را شد نصیب در شب مولا علی او شد شهید
رفته سال شصت ویک سوی خدا تا شود ما را شفیع روز جزا
رفته سوی مکتبش یوسف نژاد کرده بر عهدش وفا یوسف نژاد
** **
گشته بابازاده هامان لاله گون از برای اقتداری سرخ گون
این برادرها حسین و مرتضی گشته اند پرپر درون جبهه ها
گشته در ام الرصاص جانش فدا شد شهید اندر نبردی باصفا
در چناره مرتضی پرواز کرد راه را بر پیروانش باز کرد
دو برادر سوی رحمان رفته اند همنشین سفرۀ رب گشته اند
** **
رفت مهندس سورکی در جبهه ها تا بجنگد سخت با نامردها
این مهندس الگوی مردانگی ست ارمغان خون او آزادگی ست
بود ایرج اولین فرمانده مان از برای پایگاه شهرمان
او دوازده سال را مفقود بود لیک نامش قلبها را پر نمود
** **
رفته رمضان زاده سوی جبهه ها تا کند جان را فدا چون لاله ها
اول ماه محرم ماه خون شد مسافر سوی دریای جنون
** **
کرد غلامزاده ادا دین خودش بهر حفظ ملت و دین خودش
رفت به سال شصت و شش در جبهه ها در همان سال شد فدا جون لاله ها
** **
داریوش تیموری شد سرفراز رو به سوی خالقش کرده فراز
رفت به سال شصت و چهار بهر نبرد تا کند با دشمنان دین نبرد
** **
رفت دلدار وفادار و عزیز تا کند با دشمنان دین ستیز
شد شهید این باقر دلدار ما تا شود او مایۀ دلدارها
شد محمد باقر دلدار ما الگوی مردانگی شهر ما
** **
رفته عبدالله به سوی خالقش در جهادی بس بزرگ با دشمنش
رفت شریفی سوی حق در جبهه ها جان به جانان داد او در جبهه ها
بود مسئولی برای انجمن جان خود را داد بهر این وطن
داد درس عزت از رفتار خویش درس ایستادن به روی پای خویش
** **
داد قربان از برای انقلاب دو پسر بهر بقای انقلاب
بود سربازی رئوف و مهربان این ولی زاده ، رضای قهرمان
گشته در بیت المقدس سال شصت او شهید و رفت از این دنیای پست
این ولی زاده ، علیّ پهلوان رهنما شد او برای پیروان
دو ولی زاده برای این دیار گشته اند نور و صفای بسیار
** **
همچو همنامش حسین بن علی شد مکرم مایۀ آزادگی
بس شهادت را مکرم داشته در نبردش او حماسه کاشته
** **
کربلای چهر شد باقر شهید بعد جنگی سخت با جمعی پلید
گشته ملازادۀ دیندارمان افتخاری بهر دین و شهرمان
** **
بهر محفل های سرخ انقلاب شد علی دیان ما شمع و گلاب
داد علی ، جان را برای دینمان جاودان نامش شود در قلبمان
از عمویش درس آزادی گرفت درس عشق و عزت و مردی گرفت
** **
شد رجب دیان ما مرد وفا چون وفا کرده به عهدش با خدا
بعد جنگی سخت در والفجر هشت جام شهدش نوش کرد مردانه رست
هست جاویدان درون قلبها یاد جنگ و جبهه و دیان ها
** **
کرد حسین جان رضازاده ادا دین خود را بهر اسلام و خدا
شد حسین در خون سرخش غوطه ور تا بماند نخل اسلام پر ثمر
** **
باز سربازی از این شهر و دیار کرده است این شهر را والا تبار
شصت و سه او در زبیدات عراق سوی حق رفت این محمد از فراق
شد محمد ساکنی جنت نشین چون قدم زد در ره اسلام و دین
** **
رفته چندین بار علی در جبهه ها تا دهد جان بهر قرآن بارها
شد ترابی در شلمچه بر زمین تا نماند پرچم حق بر زمین
** **
باز سربازی به نام یاوری کرده بر اسلام و قرآن یاوری
گشته حامی بهر دین و رهبرش دهلران رنگین شد از خون تنش
** **
دو برادر بهر حفظ راه دین جام شهد خوردند و رفتند سوی حق
کرده ثابت با نثار جان حمید عشق و ایثار و وفایش را حمید
گشت رضا از لطف حق محمدرضا شد شهید تا حفظ شود دین خدا
این مجیدی ها برای حفظ دین گشته اند در جبهه ها نقش زمین
** **
سید علی برمو عجب پیکار کرد در میان جبهه ها ایثار کرد
استقامت کرد بر عزم دلش تا که تسکین یابد آوای دلش
مثل مولایش علی فرقش شکافت با شهادت سوی مولایش شتافت
** **
کشته شد در شصت و هفت محمدنژاد در ره قرآن و دین محمدنزاد
شد ابوالقاسم فدای رهبرش تا کند دینش ادا بر مکتبش
کرده بهر خواهران خود خطاب حافظ خون شهید است این حجاب
** **
شد حسن در جنگ سخت جبهه ها غرق در خونش به سان لاله ها
گرچه تاجیک پر کشید از بینمان گشته الگو خلق و خویش بهرمان
** **
جعفریان در ره ایمان و عشق داده جان را بهر استمرار عشق
این کریم ما عجب خوش خلق بود بین مردم خاضع و خوش ذوق بود
** **
مهدی ما پرکشید در آسمان شد شهیدی از دیار عاشقان
عازم پیکار شد با یاد حق تا کند پیروز دین و راه حق
مهدی بخشی به جنگ با نفاق جام شهد را نوش کرد با اشتیاق
شد شهیدی از دیاری بس عظیم قدس یک در شصت و چهار هورالعظیم
** **
گشته حیدرزادۀ ما رهنما بهر انسان های جویای وفا
شصت و پنج پرواز کرد تا آسمان مهدی ما تا دیار عاشقان
** **
سوی یاران رفته است او بی درنگ کربلای چهار ، سال شصت و پنج
داد محمدزاده بهر دین حق جان و خونش را فدای راه حق
** **
گشته دباغی عزیز قلبها چون که مملو بود قلبش از صفا
این دلاور مرد دانشجوی ما بود دنیایی پراز مهرو وفا
بی ریا سوی جهاد و جنگ رفت با صفا سوی دیار عشق رفت
در شلمچه در سرای لاله ها رفت سال شصت و پنج سوی خدا
** **
نظرزاده قدم در راه حق کرد تن و جانش فدای راه حق کرد
این شهید در جبهه ها ایثار کرد نه در گفتار بلکه در عمل کرد
گشته شیخ مهدی برای این دیار افتخار و الگویی بر این دیار
گشته در ام الرصاص غرق بخون جان خود را داد شد گلگون بخون
شهیدی از دیار رادمردی ست وجودش پر ز روح پایمردی ست
** **
** **
باید اینک پاس داریم خونشان تا نباشیم سرمشار از رویشان
روشن از نور شهادت نامه ها گشته دل ها از ازل تا انتها
گرقدم خواهی زنی در این مزار با طهارت باش و روحی دلنواز

شاعر:
: سیدعبدالرضا کریمی / شیفته

تقدیم به شهدای سورک مازندران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *