سروده ای در رثای حجه الاسلام والمسلمین حاج محمدحسن فلاحی ره،
پدر بزرگوار طلبه شهید محمدحسین فلاحی
ای که در هر نگاه آرامت، می شود یک جهان سخن پیدا
در وقار و متانت و رفتار، عاملی در عمل به این معنا
در تمام تلاطم ایام، بوده ای همچو ساحلی آرام
حال بنگر که بعد رفتن تو، موج دارد تمام این دریا
قال باقر و قال صادق را، بر منابر خطابه فرمودی
در ره دین و عترت و قرآن، میوه ی دل نموده ای اهدا
مانده در خاطرم که یک گل را، در بغل داشتی و بو کردی
روضه جانگداز می خواندی، از برای عزیز کرب و بلا
رفتی از پیش ما به روز پدر، شد فزون داغ ما زهجرانت
چه غریبانه پرگشودی تو، السلام علیک یا مولا
ای کمال ادب، تمام وقار، من به تو سخت محتاجم
کی توانم کنم صبوری چون، شده دیدار نا به روز جزا
زنده هستی پدر چو فرزندت، آمده دیدنت امام رضا
پیش ارباب ما تو مهمانی، دارم از تو من التماس دعا
« شاعر: سید عبدالرضا کریمی _ شیفته »
اسفند ۹۸