حجه الاسلام والمسلمین آقای سید خضرالله حسینی متکازینی گوید : روزی من و یکی از بستگانم به محضر آیه الله کوهستانی رسیدیم ، پس از کسب فیض موقع خداحافظی آقا می خواست مبلغی را عنایت کند ، نخست مبلغ دو تومان را از جیب خود بیرون آورد که به ما بدهد ، ناگهان دست خود را کشید و با حالت خاصی فرمود : من از مادرتان زهرا (س) خجالت می کشم ، لذا دوباره دست به جیب کردند و مبلغ بیست و پنج تومان مرحمت فرمودند ، در آن زمان این مبلغ بسیار قابل توجه بود و ایشان نیز کمتر این مبلغ پول را به کسی می داد . “منبع: بر قله پارسایی”